فشارهای چند هفته ای سرآمدان جریان اصلاح طلب کار را به جایی رساند که صادق خرازی که به خیال خود می خواست در اصلاح طلبی طرحی نو در اندازد از دبیری حزبندای ایرانیان که خود تاسیس کرده بودف استعفا دهد.
همزمان با برگزاری کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی که نعل به نعل اعضای حزب مشارکت را در خود دارد؛ اصلاح طلبان در واکنشی تمامیت خواهانه با زیر فشار قرار دادن صادق خرازی رییس شورای مرکزی حزب ندا به خاطر اظهاراتش درباره رابطه برخی از اصلاح طلبان با غرب؛ او را وادار به استعفا نمودند
در یکی از شبکه های اجتماعی نزدیک به خرازی آمده است: این استعفا صورت گرفته ولی شورای مرکزی هنوز آن را نپذیرفته است. بر أساس اساسنامه پس از پذیرش استعفا، ظرف دو هفته کنگره اضطراری را تشکیل و رییس جدید را معرفی نماید. بنا بر خبرهای دریافتی فشارها بسیار سنگین بوده و عملا خرازی را تهدید کرده بودند که در صورت عدم استعفا حیثیت وی را از بین خواهند برد.
صادق خرازی رد بخشی از استعفا نامه خطاب بههم حزبی هایش نوشته است: «این بنده خدا و برادر کوچک وکمترین شما باعث محنت و سختی و فشار بر شما خردمندان خبیر شدم از یکایک شما پوزش میطلبم از شکوه حضور نداییان و مقاومت و استقامتتان قدر دانی میکنم و با صدای بلند میکویم تا ندا مظهر و سمبل اخلاق و هویت ماندگار جمعی است»
صادق خرازی از همان ابتدا که خبر از به راه انداختن حزب ندا داد، مورد سرزنش اصلاح طلبان قرار گرفت. وی حتی در گردهمایی بزرگ اصلاح طلبان به مثل یک مهمان معمولی در صندلی های آخر سالن چند دقیقه ای نشست و مجلس اصلاح طلبان اسم و رسم داری چون عارف، منتجب نیا، غفاری، رهامی، هادی خامنه ای و ... را ترک کرد.
در همان ابتدا اصلاح طلبان با کلیدواژه هایی چون «اصلاحات تقلبی» تلاش در حذف کردن نام صادق خرازی از لیست اصلاح طلبان داشتند. روزنامه شرق به خاطر حضور شهاب طباطبایی در حزب ندا، تنها ارگان رسانه ای صادق خرازی بود و پاسخ های به اصلاح طلبان از این روزنامه مخابره می شد.
درگیری های لفظی در روزنامه های اصلاح طلب تا آنجا پیش رفت که کارگزاران عارف را به سرلیستی قبول نمی کردند و و اصلاح طلبان نیز خرازی را لایق سرلیستی نمی دانستند.
چندی پیش محمد قوچانی درباره تشکیل حزب ندای ایرانیان گفته بود: «من فکر می کنم جوانان اصلاح طلب باید در احزاب در کنار شخصیت های باتجربه جناح اصلاح طلب کار کنند و کار حزبی-سیاسی را بیاموزند. بنده نیز به همین خاطر در حزب کارگزاران فعال شده ام تا اصول کار حزبی را بیاموزم. ایجاد یک حزب جدید با محوریت جوانان را به صلاح نمیدانم و معتقدم این یک پرش و جهش به جلو است همانطور که در ادبیات مصطلح میگویند «غوره نشده می خواهد مویز شود»، لذا این جوانان به زودی به اشتباه خود در این زمینه پی خواهند برد».
اما اظهارات اخیر خرازی حاشیه های پیرامون این حزب را بیشتر کرده است و با واکنش های تند اصلاح طلبان مواجه شده است. خرازی گفته است: «کسانی را یادم هست که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند، من آنها را به عنوان اصلاحطلب قبول ندارم، لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد، روزی به مردم ارایه خواهم داد.»
در همین رابطه عبدالله رمضانزاده عضو حزب منحله مشارکت در صفحه شخصی خود در فیسبوک نوشت: «به نظر شما لیست دیپلماتهای قاچاقچی نسخ خطی کتابهای قدیمی در جیب کیست؟!»
یدالله طاهرنژاد عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گفته است: از صادق خرازی انتظار نمی رود بحثی را باز کند و آن را نیمه کاره رها کند با توجه به اینکه وی در آن زمان دیپلمات بود و دسترسی به مسئولین تراز یک کشور داشت اگر چنین اطلاعاتی در دست داشته و عنوان نکرده است باید پاسخگو باشد. اگر هم چنین اطلاعاتی را ندارد باید عنوان شود چرا چیزی که از اساس وجود خارجی نداشته مطرح شده است طرح این موضوع از هیچ جهت به نفع خرازی نبود و این که چرا وی به این موضع رسیده است دلیل روشنی ندارد.
از سوی دیگر احمد پورنجاتی، یکی دیگر از اعضای حزب منحله مشارکت نیز متن طنزی خطاب به خرازی نوشت: «شوخی با یک فقره «آقاصادق» که این روزها توی بورس سرسره بازی روی پوست خربزه «اونا»ست! اگه گفتی چرا «این» لیست داره؟ واسه اینکه تو دیکته بیست میاره! اگه گفتی که شغل و کار «این» چیست؟ کلاسیکه، «عتیقه»س بیخودی نیست! اگه گفتی چرا اخم کرده طفلک؟ چو دستش خالیه، رفته توی لک! اگه گفتی چه شد «آن آقاصادق» ز دست «این یکی»! اگه گفتی دوای درد او چیست؟ بیاد کاندید بشه، آن هم سر لیست!
روزنامه آرمان اما در واکنش دیگری از خرازی خواست تا رزومه اصلاح طلبا بودن خود را ارائه دهد. این روزنامه در مطلبی نوشت: آقای خرازی خوب است پاسخ دهد حزب ندا چگونه شکل گرفت و رزومه کوچکی از فعالیتهای اصلاحطلبانه خود در معرض دید افکار عمومی قرار دهد تا هویت شخصی که روز با فلانی عکس یادگاری میاندازد و روز دیگر میهمان رسانهای بهمانی میشود که تندترین اتهامات را به اصلاحطلبان وارد میکند، مشخص شود. اکنون همه از او تنها یک انتظار دارند و آن هم صادقانه بیان کردن اهدافش است؛ فقط همین و همین!
محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیسجمهور دولت اصلاحات نیز در واکنش به اظهارات خرازی، در صفحه شخصی فیسبوکش نوشت: «صادق خرازی در ادامه حرف های شیرین و متناقضش گفته که لیست اصلاح طلبانی که به دشمن گرا می داداند را در جیبش دارد.از این شیرین زدن ها قبلا هم در گفته هایشان بود. عبدالله رمضان زاده در این رابطه نوشته لیست دیپلمات های قاچاقچی نسخ خطی کتاب های قدیمی در جیب کیست.البته قاچاق زیر خاکی هم اضافه کنید راه دوری نمی رود. بهترین تلنگر را رمضانزاده برای اصلاح طلبی بدلی ندا داده است.واقعیت دیگر هم این است که تقسیم کنندگان شغل در کشور نه تنها با این تعابیر، که اگر کسی بگوید لیست اصلاح طلبان قاتل مظلومان بوسنی و فلسطین و افغان راهم در جیب دارد، باز هم در دادن پست افاقه نمی کند.حزب ندایی های خوبی که واقعا اصلاح طلب بودند و فقط امکانات نداشتند، در این موارد نمیخواهند موضع بگیرند؟»
رویکرد حذفی اصلاح طلبان و تمامیت خواهی آنان پیشتر و در ماجرای رای راستگو به قالیباف عیان شده بود. در جریان انتخاب شهردار تهران و رای راستگو به قالیباف که اتفاقا همان یک رای سبب انتخاب او هم شد تبلیغات گسترده ای علیه راستگو از سوی جریانات اصلاح طلب به راه افتاد. در نهایت حزب اسلامی کار که از تشکلهای اصلاحطلب به حساب میآید به اتهام «دروغگویی» و «نفاق تشکیلاتی» وی را اخراج کرددر بخشی از نامه راستگو در واکنش به بداخلاقی های اصلاح طلبان آمده است:«این دیکتاتوری و تکصدایی قبلا نیز داد بخش بزرگی از جناح موسوم به چپ و اصلاحطلبان فعلی را درآورده بود. یک حزب دولتی برآمده از دولت هفتم و هشتم از طرف تمام جریان تصمیم میگرفت و اگر کسی با آن تصمیم مخالفت داشت با بهرهگیری از گزارههای مختلف و در قالبهای زیبایی که داشت نهتنها مخالفان بلکه منتقدان را یا از صحنه بیرون میکرد یا مجبور به سکوت میکرد. این در حالی بود که ادعای گسترش جامعه مدنی و مشارکت مردم توسط آنان گوش فلک را کر میکرد.»
وی در بخشی از نامه خود به حمله این جریان در دوران اصلاحات به هاشمی رفسنجانی اشاره می کند و می نویسد: این برخورد دوگانه شما بسیار شبیه به دموکرات مابان غربی آمریکایی است که نشان می دهد دموکراسی فقط در زمانی مقبول شماست که همسو با نظرات و علایق جناحی و حزبی شما باشد. یکی از دلایلی که اینجانب را قانع کرده که به آقای محسن هاشمی رای ندهم همانا حمایت شما از ایشان بود چراکه در گذشته نه چندان دور وی و پدرش را افراد دیکتاتور معرفی و انواع و اقسام اتهامات مالی و ... را نثار آنان می نمودید کافی است برای اینکه کاملا به یادتان بیاید در رسانه های از سال ۷۶ تا ۸۴ نام ایشان راجستجو کنید؛ حال چه اتفاقی افتاده که به حمایت از ایشان برخواستید. اگر اتهامات دیروز شما کذب بوده باید صراحتا توبه کنید و از آقای هاشمی و فرزندانش عذرخواهی کنید یا اینکه شما ماهیت خود را نشان دهید؟
تمامیت خواهی اصلاح طلبان که در قالب نومحافظه کاری جدید سربرآورده است، امروز حتی نیروهای خود را نیز تحمل نمی کند!